حضرت امام (ره) توجه ویژهای نسبت به ماه رمضان داشته و بدین جهت، ملاقات ها ی خودشان را در ماه رمضان تعطیل می کردند و به دعا و تلاوت قرآن و... می پرداختند.
و خودشان می گفتند: «خود ماه مبارک رمضان، کار ی است» .
یکی از یاران امام، در این باره گفته است :
در این ماه، ایشان شعر نمی خواندند و نمی سرودند و گوش به شعر هم نمی دانند . خلاصه،دگرگونی خاصی متناسب با این ماه در زندگی خود ایجاد می کردند، به گونه ی که این ماه را، سراسر، به تلاوت قرآن مجید و دعا کردن و انجام دادن مستحبات مربوط به ماه رمضان سپری می کردند.
ایشان، به هنگام سحر وافطار، بسیار کم می خوردند، به گونه ای که خادمشان فکر می کردند که امام، چیزی نخورده است!
حضرت امام رحمة الله علیه درباره رمضان چنین می سرایند:
ماه رمضان شد، می و میخانه بر افتاد
عشق و طرب و باده، به وقت سحر افتاد
افطار به می کرد برم پیر خرابات گفتم
که تو را روزه، به برگ و ثمر افتاد
با باده، وضو گیر که در مذهب رندان
در حضرت حق این عملت بارور افتاد ادامه مطلب...
کلمات کلیدی:
پایه هاى اسلام
امام باقر علیه السلام فرمود:
اسلام بر پنج چیز استوار است، برنماز و زکات حج و روزه و ولایت (رهبرى اسلامى).
فروع کافى، ج 4 ص 62، ح 1
فلسفه روزه
امام صادق علیه السلام فرمود:
خداوند روزه را واجب کرده تا بدین وسیله دارا و ندار (غنى و فقیر) مساوى گردند.
من لا یحضره الفقیه، ج 2 ص 43، ح 1
روزه آزمون اخلاص
خداوند روزه را واجب کرد تا به وسیله آن اخلاص خلق را بیازماید.
نهج البلاغه، حکمت 252 ادامه مطلب...
کلمات کلیدی:
آدمیزاد طوری آفریده شده، که اگه چیزی رو دوست داشته باشه کم کم شبیه اون میشه.
گفتم "چیز" چون این خاصیت فقط درباره دوست داشتن آدمها نیست بلکه غیرِآدمی رو هم شامل میشه.
البته خُب این دگرگونی و مشابه شدن در رابطهی بین آدما شدیدترِ.
(پس باید مواظب Favorites خودمون باشیم!!؟)
خیلیا بهشت رو دوست دارن و دوستدارن که برن اونجا.
خوب طبیعتا یه چنین آدمایی حتما بهشتیا رو هم دوست دارن و علاوه بر اون خودشون هم میخوان مثل اونا باشن.
شناختن آدمای بهشتی و دونستن نشونههای اونا برای اون دسته از آدمای طالب بهشت، خیلی خوبه، چون تا اونا رو ببینن و بشناسن و باهاشون بپّرن زودی مثل اونا میشن.
و چون من میدونستم که شما؛ بله خودِ خودِ شما؛ عاشق بهشت و بهشتیا هستید، خواستم چند تا نشونه اَزَشون بِدم که راحتر اونا رو بشناسید و باهاشون باشید تا مثل اونا بشید.
البته شاید شما یکی از اونا باشید! محال که نیست!
اگه اینطور بود حتماً یه آدرسی، نشونهای، چیزی از خودتون تو پنجرهی نظرات بذارین تا بیایم سراغتون
و اگه نیستید، ولی ازشون خبری دارید، بازم حتماً برای من و بقیهی دوستاتون بنویسید.
حضرت امام جعفر صادق که سلام و درود خدا برو و خاندان پاکش باد میفرمایند:
بهشتیا 4 تا نشونه دارن:
1- روی گشاده و خندون
2- زبان لطیف و نرم
3- دل رقیق و مهربون
4- دست بخشنده و باز
شما هم اگه نشونهی دیگهای ازشون دارید بنویسید
قال الصادق علیه السلام:
اِنَّ لِاَهلِ الجَنَّةِ اَربَعُ عَلامَاتٍ:
وَجهٌ مُنبَسِطٌ، وَ لِسانٌ لَطیفٌ، وَ قَلبٌ رَحیمٌ، وَ یَدٌ مُعطِیَةٌ.(1)
تو بهشت همدیگه رو میبینیم
یا علی
1- ورام؛ جلد 2؛ صفحهی 91
کلمات کلیدی:
شیطان نزد پیامبران الهى مى آمد و بیشتر از همه با حضرت یحیى انس داشت .
روزى حضرت یحیى به او گفت :من از تو سؤالى دارم.
شیطان در پاسخ گفت :مقام تو بالاتر از آن است که سؤال تو را جواب ندهم ، هر چه مى خواهى بپرس پاسخت را خواهم داد.
حضرت یحیى گفت: دوست دارم دامهایت را که به وسیله آنها فرزندان آدم شکار کرده و گمراه مىکنى، به من نشان دهى .
شیطان گفت: با کمال میل خواسته تو را بجا مى آورم .
شیطان در قیافهاى عجیب و با وسایل گوناگون خود را به حضرت نشان داد و توضیح داد که چگونه با آن وسایل رنگارنگ فرزندان آدم را گول زده و به سوى گمراهى مىبرد.
حضرت یحیى پرسید: آیا هیچ شده که لحظهاى به من پیروز شوى؟
ابلیس جواب داد: نه، هرگز! ولى در تو خصلتى هست که از آن شاد و خرسندم .
حضرت یحیی فرمود: آن خصلت چیست؟
شیطان پاسخ داد: تو مردی پرخور هستی و هنگامى که بر سر سفره مینشینی زیاد مىخورى و سنگین مىشوى، بدین جهت از انجام بعضى نمازهاى مستحبى و شب زنده دارى باز مىمانى.
آنگاه حضرت یحیى گفت :من با خداوند عهد کردم که هرگز غذا را به طور کامل نخورم و از طعام سیر نشوم ، تا خدا را ملاقات نمایم .
و شیطان گفت :من نیز با خود پیمان بستم که هیچ مؤمنى را نصیحت نکنم ، تا خدا را ملاقات کنم.
شیطان این را گفت و رفت و دیگر هیچگاه بازنگشت
بدین وسیله حضرت یحیى یکى از مهمترین دامهاى شیطان را از خود دور نمود.
بحار الأنوار - علامة مجلسی - ج 14 - صص 171 - 173
کلمات کلیدی:
زندگی مثل صابون
از مرد فقیری میپرسند: چطور زندگی میکنی؟ می گوید: مثل صابون. روز به روز لاغرتر می شوم.
مقبره
مرد پولداری برای خودش مقبره ساخت. وقتی تمام شد از معمارش پرسید: این مقبره چه چیزی کم دارد؟ معمار می گوید: وجود شریف شما !!!
پسر شیطون
صاحب باغ: پسر شیطون چرا رفتی بالای درخت زردآلو؟ الان به بابات میگویم . پسر : بابام بالای درخت آلبالو است.
کسی گفت: خدا رحمت کند خواجه حافظ شیرازی را که در شاهنامه فرموده است:
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز تو نیکی می کن ودر دجله انداز
نیوتن
معلم از شاگرد پرسید: چرا نیوتن از افتادن سیب تعجب کرد؟ شاگرد پس از جند لحظه مکث گفت : آقا چون زیر درخت گلابی نشسته بود!!!
چرا روی رودخانه پل می زنند؟
معلم: چرا روی رودخانه پل می زنند؟ شاگرد : برای اینکه وقتی باران می آید ماهی ها بروند زیرش و خیس نشوند.
حواس
اولی: ببخشید با حرف هایم سرشما را درد آوردم.
دومی: نه اختیار دارید. من حواسم جای دیگر است.
سه تا آرزو
یک روز به یک نفر می گویند: «سه تا آرزو کن.» می گوید: اول یک ماشین پژو پیدا کنم؛ بعد یک پژو دیگر پیدا کنم؛ سومین آرزویم هم این است که یک پژو پیدا کنم. می پرسند: چرا هر سه تا آرزویت یکی بود؟ می گوید: برای این که این سه تا را بفروشم و یک ماکسیما بخرم.
کلمات کلیدی:
گوشت و کباب
اگر گوشت را چند روزی در هوای آزاد قرار دهند می گندد و بوی بسیار بدی می دهد ، اما اگر روی آتش رود و تحمل کباب شدن را داشته باشد، بوی خوب آن همه جارا می گیرد.
انسان همانند گوشت است و عشق همانند آتش. اگر انسان قرین عشق شود وتحمل آتش عشق را داشته باشد، بوی خوب او عالم را می گیرد و اگر از عشق فاصله گرفت، خواهد گندید.
فرار جانی
گفته اند : سگی به دنبال آهویی می دوید.آهوگفت: به من نخواهی رسید. سگ گفت: ز چه رو؟
آهو گفت: ازآن رو که من بهر جان خویش می دوم و تو بهر صاحب خود.
کتاب توبره نوشته شیخ بهایی ترجمه بهمن رازانی ص32
ایمان و کفر عصاره و تفاله هستی
کلمات کلیدی: