در جادهای حرکت میکردیم که ناگهان اتومبیلمان خاموش شد و فهمیدیم که بنزین هم نداریم. هیچکس نبود که به ما کمک کند و من با ناامیدی گفتم: «اگر تا صبح هم اینجا بایستیم، هیچ کس نمیآید.» اما محمد گفت: ادامه مطلب...
کلمات کلیدی:
نوشته شده توسط
سلیمان رحیمی87/10/24:: 9:38 عصر
|
() نظر