[ چون خبر غارت بردن یاران معاویه را بر أنبار شنید خود پیاده به راه افتاد تا به نخیله رسید . مردم در نخیله بدو پیوستند و گفتند اى امیر مؤمنان ما کار آنان را کفایت مى‏کنیم . امام فرمود : ] شما از عهده کار خود بر نمى‏آیید چگونه کار دیگرى را برایم کفایت مى‏نمایید ؟ اگر پیش از من رعیت از ستم فرمانروایان مى‏نالید ، امروز من از ستم رعیت خود مى‏نالم . گویى من پیروم و آنان پیشوا ، من محکومم و آنها فرمانروا . [ چون امام این سخن را ضمن گفتارى درازى فرمود که گزیده آن را در خطبه‏ها آوردم ، دو مرد از یاران وى نزد او آمدند ، یکى از آن دو گفت : من جز خودم و برادرم را در اختیار ندارم ، اى امیر مؤمنان فرمان ده تا انجام دهم امام فرمود : ] شما کجا و آنچه من مى‏خواهم کجا ؟ [نهج البلاغه]
محبت

من با همه التهاب درونی ام و برنامه های تنطیم شده زندگی ،با وابستگی به خانواده ام و سرگردانی همسر منتخب یک هفته ای ام که سراسر وجودم در اوست همه و همه را در یک جمله وان هم اطاعت از امام معاوضه می کنم امروز پس از یک هفته از اغاز زندگی مشترک پوتین ها را می پوشم و لباس رزم می پوشم و لباس رزم بر تن می کنم و سلاح بر می دارم و به میدان نبرد می روم . شهد سید بخش الله سید میرزائی


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط سلیمان رحیمی 91/7/2:: 9:12 عصر     |     () نظر