سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ای غایت آرزوی عارفان ! ای فریادرس کمک خواهان و ای محبوب دل های صادقان ! [امام علی علیه السلام ـ در دعایش ـ]
محبت

برای اولین بار در نماز جمعه تهران بر اثرسانحه بمب گذاری از ناحیه شکم آسیب دید،به طوری که تا مدت ها از اعزام به جبهه منع می شد. با وجود سن کم، باز هم برای حضور مجدد در جبهه و هم‌نفس شدن با یاران عاشورایی کربلای ایران، به امام زمان(عج)متوسل شد و ایشان را واسطه خود و خداوند قرار داد تا در ازای شفای بیماری، باقی عمر را در جبهه سپری کند

  طلبه شهید قدرت الله باجلان در سال 1347 در خانواده‌ای مذهبی و متدین در شهر تهران متولد شد و تحت تعلیمات و توجهات والدین خود از همان کودکی با فرائض و واجبات ‌دین مبین اسلام آشنا شد و از شش سالگی به ادای نماز و روزه‌داری پرداخت و نیز به عنوان مکبر مسجد محل، عهده دار قیام و قعود مؤمنین شد.

وی تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را تا پایان سال دوم با موفقیت سپری کرد و به واسطه عشق و علاقه فراوان به فراگیری علوم حوزوی همراه برادر بزرگتر خود در حوزه علمیه احمدیه ثبت نام کرد.

در دوران مبارزات انقلابی به جهت سن کم، فعالیّت چشمگیری نداشت، با این حال همراه خانواده در راهپیمائی ها و تظاهرات علیه رژیم ستمشاهی همگام بود و پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی با عضویت در بسیج به پاسداری از دستاوردهای انقلاب اهتمام ورزید.

 شهید باجلان در عین شوخ طبعی، صبور و آرام بود و البته در احترام گذاشتن به والدین زبانزد خاص و عام بود

همچنین به واسطه برخورداری از صوت خوش آهنگ در ذاکری اهل بیت عصمت وطهارت(ع)مهارت به سزایی داشت.

وی علاوه بر تحصیل در علوم حوزوی در امور فنی از قبیل سیم کشی ساختمان استعداد و مهارت داشت.

جنگ تحمیلی یزیدیان بعثی علیه رهروان راه حسین زمان که شروع شد، برای حضوردر جبهه‌های حق علیه باطل بی تابی می کرد و این گونه بود که حتی شناسنامه خود را نیز تغییر داد.

بیش از چهارده سال نداشت که راهی جبهه‌های نور علیه ظلمت شد و بیش از چهار مرتبه به عنوان رزمنده با سپاهیان اسلام همراه شد. او برای اولین بار در نماز جمعه تهران بر اثرسانحه بمب گذاری از ناحیه شکم آسیب دید،به طوری که مدتها از اعزام به جبهه منع شد. برای حضور مجدد در جبهه،به امام زمان(عج)متوسل شد و از آن حضرت خواست که به ازای شفای بیماری، باقی عمر را در جبهه سپری کند.

این گونه بود که این شیدای ولی عصر (عج) و دلباخته نائب بر حقش خمینی کبیر(ره) ، در آخرین اعزام به جبهه اثری از ناراحتی جسمی در خود ندید و سرانجام در 23 اسفند ماه سال 1364 در عملیات والفجر 8 در منطقه سلیمانیه عراق، بر اثر اصابت ترکش خمپاره به ندای هل من ناصر ینصرنی ولی فقیهش لبیک گفت وپیکر مطهرش در گلزار بهشت زهرا(س) آرام گرفت.

در بخشی از وصیتنامه این طلبه شهید والامقام آمده است:

«این حقیر عاشقی دلسوخته از عاشقان امام حسین(ع) و یکی از یاران ابوذر زمان، امام امت،که مانند ثارالله می‌خروشد هستم و از خداوند متعال عاجزانه خواستارم که انشاءالله باطنا هم باشم و از امت حزب الله این انتظار را داریم که مطیع اوامر ولایت فقیه و از انصار راستین امام امت باشند و از هیچ مصیبتی ترس نداشته باشند، زیرا زحمت کشیدن لذت دارد، ولی ترس ندارد.»

 

 

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط سلیمان رحیمی 90/10/16:: 12:2 صبح     |     () نظر