گنجشک
در منطقه مشغول نگهبانی بودم که دیدم گنجشکی در اطرافم میچرخد. مقداری نزدیک رفتم، دیدم هِی نوک خود را به زمین میزند. نزدیکتر شدم. بعد به همان منطقه رفتم ببینم چه خبر است. دیدم خاک آنجا با بقیه جاها فرق میکند. کمی خاکها را کنار زدم. فکر کردم خمپاره است. بعد همراه بقیه دوستان زمین را بیشتر کندیم و پایینتر رفتیم. به تعدادی از شهدا برخوردیم که دشمن همانطور آنها را زیر خاک دفن کرده بود.
کلمات کلیدی: