قصه ای تازه بشنو ای همکیش
از ورق پاره های دفتر درد
قصه رقص کولی حسرت
در دل کوچه های ساکت و سردادامه مطلب...
کلمات کلیدی:
کلمات کلیدی:
کلمات کلیدی:
حضرت آیت الله مکارم شیرازی روزهای چهارشنبه قبل از درس خارج نکات اخلاقی بیان می کنندمتن زیر در تاریخ 22/8/87در مسجد اعظم قم بیان کردند . تقدیم به همه عاشقان امام زمان (علیه السلام )
«حدیث اخلاقى» کلمات کلیدی:
قال على(علیه السلام) جمع الخیر کلّه فی ثلاث خصال: النظر والسکوت والکلام فکل نظر لیس فیه الاعتبار فهو سهو وکل کلام لیس فیه ذکر فهو لغوٌ وکل سکوت لیس فیه فکرة فهو غفلة فطوبى لمن کان نظره عِبَراً وصمته تفکّراً وکلامه ذکراً....(1)
ترجمه حدیث:
حضرت على(علیه السلام) مى فرماید: تمام خوبیها در این سه صفت جمع است:ادامه مطلب...
سردار بیسر
خاکهای نمناکی در زاویه چپ حیاط مسجد ریخته شده بود، به دنبال ردخاکها به کتابخانه رسیدم. گودالی در وسط کتابخانه بود، آرام جلو رفتم؛ ادامه مطلب... کلمات کلیدی:
قرار بود از مدرسهی ما کاروانی به مناطق جنگی اعزام شود سهمیه هر کلاس، چهار نفر بود من هم دوست داشتم به این سفر بروم اماادامه مطلب...
کلمات کلیدی:
ماه شعبان بود و ابراهیم بیقرار شهادت، 28 روز از بیداری به خواب رفتههای فصل زمستان گذشته بود و ابراهیم منتظر بهاری با شقایقهای سرخ بود. با امید اینکه به زودی به منطقه عملیاتی میرود سر بر بالین نهاد و چشم بر رؤیای صادقهای گشود در عالم خواب دوست شهیدش مهندس صفر روحی به او گفت:« ابراهیم تا ماه رمضان پیش ما بیا». ابراهیم چه باید میکرد و چه میگفت بیاختیار گفت:«صفر جان هر سه فرزندم بیمار هستند فعلاً نمیتوانم بیایم» او داشت فرصت را از دست میداد. روحی مجدداً تأکید کرد و گفت: میل خودت است ما میگوییم بیا که خواهی آمد. ابراهیم از خواب بیدار شد. خدایا! گویا وصال نزدیک است خوابش را برایم تعریف کرد و گفت:«شهدا دعوتم کردند باید بروم» همان روز به همراه دوستانش برای خداحافظی از خواهرش عازم تهران شد و او را نیز برای شنیدن خبر شهادتش آماده کرد. بهار بود و فصل رونقبخشیدن به زندگی، هر سه فرزندش مریض بودند از لشکر پیام رسید که هرچه زودتر باید خودش را به قصر برساند دیگر بار سفر بسته بود و چاره ای نبود قبل از رفتن به همراه خانواده بر سر مزار شهید روحی خلوتی کرد و از آنجا راهی جبهه شد. روزها گذشت و ندای مؤذن خبر از حلول ماه مبارک رمضان را داد. بیتاب ابراهیم بودم و وضعیت فرزندی که در راه داشتم مرا نگران میساخت. یک شب بیشتر میهمان ضیافتالله نبودیم که خبر دادند ابراهیم در ماه خدا میهمان خدا گردیده، با به دنیا آمدن فرزندمان به یاد او نامش را ابراهیم نهادم. منبع:روزنامه جمهوری اسلامی 11/2/1379 کلمات کلیدی: دفاع مقدس |