انسانها سه دسته اند |
|
موریس مترلینگ می گوید: انسانها سه دسته اند:
عده ای چون مگس هستند.آدمهای عیب جو مثل مگسانند که فقط روی عیب و کثافتها می نشینند.
آدمهای سخت کوش و زحمت کش مثل مورچه هستندکه فقط به جمع کردن و انبار کردن می اندیشند و پردازش در کار آنها نیست.
ولی انسانهای وارسته مثل زنبور عسل هستند که از شهد گلهای مختلف می نوشند و تبدیل به عسل مصفا می کنند و خلاقیتی در کارشان هست.
دائره اللطائف
کلمات کلیدی:
همسری فداکار در جنگ تحمیلی ایران و عراق ، یکی از رزمندگان جان برکف و رشید اسلام ، در میدان نبرد با صدامیان کافر، آنچنان مجروح گردید که دو پای خود را از دست داد، او مدت طولانی در بیمارستان بستری بود، کم کم پدر و مادرش مطلع شدند، به بیمارستان برای عیادت او آمدند، آن رزمنده ، همسر نیز داشت ، ولی هنوز جریان را به او اطلاع نداده بودند، او و پدر و مادرش ، فکر می کردند که شاید همسر از موضوع قطع پاهای شوهرش آگاه شود، و ناراحت گردد و بنای ناسازگاری بگذارد. مدت ها گذشت سرانجام به همسر آن رزمنده جانباز خبر دادند که شوهرت در جبهه مجروح شده و در فلان بیمارستان است . این بانو همراه بعضی از بستگان برای عیادت ، به بیمارستان روانه شده ، وقتی که در کنار تخت ، با شوهرش احوالپرسی کرد، شوهر رزمنده اش پس از گفتاری ملافه را کنار زد و گفت : دو پایم قطع شده است ، حالا شما نظرتان هر چه هست آزادی. همسر آن رزمنده ، نه تنها از این پیش آمد احساس حقارت نکرد، بلکه با کمال سربلندی ، قهرمانانه گفت : هیچ اشکال ندارد، در راه خدا بوده است ، تا امروز تو کار کردی و ما خوردیم ، و از امروز به بعد من کار می کنم و با هم می خوریم ، هیچ ناراحت مباش . هزاران درود بر این بانوی رشید و با شهامت ، و هزاران رحمت بر آن شیر مادری که چنین فرزندی پروراند، و بر آن مکتبی که چنین شاگردی به جامعه تحویل داد. داستان دوستان/محمدمحمدی اشتهاردی |
کلمات کلیدی:
خال گردن
وقتی عازم شد، خوب نگاهش کردم و چند بار بوسیدمش، آخرین بار گفتم بگذار خال گردنت را ببوسم خندید و گفت:«این خال یک نشانی است، نگذاشتم حرفش تمام شور و گردنش را غرق بوسه کردم.
بالاخره خبر شهادتش را آوردند. برای دیدن پیکرش به رامسر رفتم. اشک امانم را بریده بود. خواستم گردن و جای خالش را ببوسم که دیدم اثری از خال باقی نمانده و اصابت گلوله گلوی نازنینش را متلاشی کرده، او در آخرین دقایق تشنه بود اما سقایی یاران خمینی را بر عهده داشت مرتضی عطشان به دیدار خدا شتافت.
منبع: ماهنامه سبزسرخ شماره 62 صفحه 6
راوی: خواهر شهید مرتضی پورامامی
کلمات کلیدی:
|
آیت الله شهید سید حسن مدرس ، در ایام جوانی که برای تحصیل علوم دینی به اصفهان آمده بود، در روزهای تعطیل هفته، به روستاهای اطراف میرفت و به کارگری میپرداخت تا هزینه زندگی خویش را فراهم کند. داستان زیر، خاطرهای است از زبان وی:
. «داستانهای مدرس»، غلامرضا گلی زاده، ص 35. |
کلمات کلیدی: