سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوندِ والا نام، حافظِ کسی است که دوست خود را حفظ کند . [امام صادق علیه السلام]
محبت
سوال : بنام خداوند حکیم
با توجه به ایات 41 تا 43وره الزمر چرا خداوند روح انسان را هنگام خواب می گیرد ؟
پاسخ :
این آیه به مانند آیه "وهو الذی یتوفاکم باللیل و یعلم ما جرحتم بالنهار ثم یبعثکم فیه لیقضى‏ أجل مسمى ثم إلیه مرجعکم ثم ینبئکم بما کنتم تعملون‏" ـ (انعام/60) ـ شاید می خواهد بگوید ماهیت خواب از نوع ماهیت مرگ است؛ همان که در کلام حکما و بعضی از محدثین و علمای ما آمده است که "إن النوم أخو الموت" ـ یعنی خواب برادر مرگ است.(بحارالأنوار، ج14، ص343) یا "النوم هو الموت الأصغر".
شاید در توضیح این مطلب بتوان گفت وفات چیزی نیست الا قطع تعلق روح از بدن؛ و این تا میزان بالایی در خواب واقع می شود؛ چرا که هوشیاری که بخش اعظم کار روح در هنگام تعلقش به جسم می باشد، در هنگام خواب از بین می رود، و در حال خواب روح تنها در حد فعالیت ارگانیک و فیزیولوژیک، بدن را رهبری می کند.
و یا در کلام بعضی از محدثین ذیل همین آیات آمده است که "النوم بمنزلة الموت".(شیخ صدوق، کمال‏الدین، ج2، ص665)
شاید نکته این تنزیل آن باشد که در خواب انسان و قوای او سست می شوند، و جوارج او استقامت و قوام خود را از دست می دهند.(سید بن طاووس، فلاح‏السائل، ص271)
این بیان با شباهتهای کارکردی و ظاهری موت و خواب ـ و نه مشابهتهای ماهوی ـ هم سازگار است.

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط سلیمان رحیمی 88/1/28:: 12:33 صبح     |     () نظر

داستان روز وداع

مرتضى عبدالوهابى

طلبه‏هاى جوان نخجوانى در سالن مدرسه علمیه جمع شده بودند.قرار بود فیلم مراسم ورود آنها به ایران نمایش داده شود. این‏فیلم چند ماه قبل در فرودگاه مهرآباد گرفته شده بود. طلبه‏هاحدود 100 نفر بودند. با شروع فیلم زمزمه‏ها قطع شد. همه بادقت‏به صفحه تلویزیون چشم دوختند. فرودگاه پذیراى طلاب جوان جمهورى‏آذربایجان بود. گزارشگران و خبرنگاران زیادىادامه مطلب...

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط سلیمان رحیمی 88/1/22:: 11:49 عصر     |     () نظر

گنجشک

در منطقه مشغول نگهبانی بودم که دیدم گنجشکی در اطرافم می‌چرخد. مقداری نزدیک رفتم، دیدم هِی نوک خود را به زمین می‌زند. نزدیک‌تر شدم. بعد به همان منطقه رفتم ببینم چه خبر است. دیدم خاک آن‌جا با بقیه جاها فرق می‌کند. کمی خاک‌ها را کنار زدم. فکر کردم خمپاره است. بعد همراه بقیه دوستان زمین را بیشتر کندیم و پایین‌تر رفتیم. به تعدادی از شهدا برخوردیم که دشمن همان‌طور آنها را زیر خاک دفن کرده بود.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط سلیمان رحیمی 88/1/19:: 9:39 عصر     |     () نظر

اتاق استراحت

ساعت حدود چهار بعدازظهر بود که یک انترن از اورژانس خط مراجعه کرد. به دنبال بمباران، مجروح شده و شانه‌اش آسیب دیده بود. داشتم برایش بانداژ ولپو می‌کردم که صدای انفجار وحشتناکی برخاست و بعد گرد و خاک شدید. صدای تکبیر و فریاد بچه‌ها بلند شد. بیمارستان قدیمی به علت اصابت راکت ویران شده و سقف اتاق استراحت ما پایین آمده و بچه‌ها زیر آوار مانده بودند. دو نفر از بچه‌های بیمارستان دکتر شریعتی هم بین آن‌ها بودند. وقتی شهید غلام‌علی را از زیر آوار خارج کردیم کاملاً کبود بود. لوله‌گذاری شد. قلب وی برگشت ولی دچار مرگ مغزی شد. او را به ارومیه منتقل کردند. چند نفر از بچه‌های اصفهان شهید شدند و یک رزیدنت سال اول بیهوشی اصفهان به نام دکتر برخوری از اتاق زنده بیرون آمد. او که کنار شوفاژ خوابیده بود سر و گردنش توسط شوفاژ محفوظ مانده بود. بچه‌های بیمارستان دکتر شریعتی بعد از یک روز کار در اتاق عمل برای چند لحظه استراحت به اطاق بالا رفته بودند تا فرمان حق را بپذیرند. فرمان بازگشت: یا ایها انفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی.

                                                        منبع:    کتاب پرندگان مهاجر   -   صفحه: 114

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط سلیمان رحیمی 88/1/14:: 10:38 صبح     |     () نظر