کلمات کلیدی:
مرتضى عبدالوهابى
طلبههاى جوان نخجوانى در سالن مدرسه علمیه جمع شده بودند.قرار بود فیلم مراسم ورود آنها به ایران نمایش داده شود. اینفیلم چند ماه قبل در فرودگاه مهرآباد گرفته شده بود. طلبههاحدود 100 نفر بودند. با شروع فیلم زمزمهها قطع شد. همه بادقتبه صفحه تلویزیون چشم دوختند. فرودگاه پذیراى طلاب جوان جمهورىآذربایجان بود. گزارشگران و خبرنگاران زیادىادامه مطلب...
کلمات کلیدی:
گنجشک
در منطقه مشغول نگهبانی بودم که دیدم گنجشکی در اطرافم میچرخد. مقداری نزدیک رفتم، دیدم هِی نوک خود را به زمین میزند. نزدیکتر شدم. بعد به همان منطقه رفتم ببینم چه خبر است. دیدم خاک آنجا با بقیه جاها فرق میکند. کمی خاکها را کنار زدم. فکر کردم خمپاره است. بعد همراه بقیه دوستان زمین را بیشتر کندیم و پایینتر رفتیم. به تعدادی از شهدا برخوردیم که دشمن همانطور آنها را زیر خاک دفن کرده بود.
کلمات کلیدی:
اتاق استراحت
ساعت حدود چهار بعدازظهر بود که یک انترن از اورژانس خط مراجعه کرد. به دنبال بمباران، مجروح شده و شانهاش آسیب دیده بود. داشتم برایش بانداژ ولپو میکردم که صدای انفجار وحشتناکی برخاست و بعد گرد و خاک شدید. صدای تکبیر و فریاد بچهها بلند شد. بیمارستان قدیمی به علت اصابت راکت ویران شده و سقف اتاق استراحت ما پایین آمده و بچهها زیر آوار مانده بودند. دو نفر از بچههای بیمارستان دکتر شریعتی هم بین آنها بودند. وقتی شهید غلامعلی را از زیر آوار خارج کردیم کاملاً کبود بود. لولهگذاری شد. قلب وی برگشت ولی دچار مرگ مغزی شد. او را به ارومیه منتقل کردند. چند نفر از بچههای اصفهان شهید شدند و یک رزیدنت سال اول بیهوشی اصفهان به نام دکتر برخوری از اتاق زنده بیرون آمد. او که کنار شوفاژ خوابیده بود سر و گردنش توسط شوفاژ محفوظ مانده بود. بچههای بیمارستان دکتر شریعتی بعد از یک روز کار در اتاق عمل برای چند لحظه استراحت به اطاق بالا رفته بودند تا فرمان حق را بپذیرند. فرمان بازگشت: یا ایها انفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی.
منبع: کتاب پرندگان مهاجر - صفحه: 114کلمات کلیدی: